در دیدارها و گعده هایم با آقای آذرشب ایشان همیشه خاطرات و نکات خوبی از دیدارشان با حضرت آقا برایم تعریف می کنند.
خواندن این خاطره شنیدنی، خالی از لطف نیست.
هرگاه با مقام معظم رهبری دیداری داشتم، حضرت ایشان از ادبیات عرب مطالبی به زبان میآوردند که حاکی از ذوق و روحیه و حافظه ایشان است. این خاطره مربوط به روحیه بالای حضرت آقاست.
آقا هیچگاه از خستگی یا ملالت صحبت نمیکنند؛ بلکه به خستگان روحیه میدهند. در این زمینه بیت شعر عربی خواندند:
سنّـــى بـــروحى لا بعــدّ سنین
فـلأسخـرنّ غدًا من التسعین
عمری الی التسعین یرکض مسرعا
والروح ثابتـة علی العشرین
یعنی سن و سالم را باید براساس روحم حساب کرد نه به تعداد سالها. فردا سنّ نود سالگی را به مسخره خواهم گرفت. عمرم شتابان به سوی نود سالگی میدود. ولی روحم بر بیست سالگی ثابت است.
سوال کردم که این بیت از کیست؟
مقام معظم رهبری فرمودند: از «احمد الصافی النجفی» است. البته احمد الصافی النجفی در بیت خود گفته است: (عمری من السبعین..) یعنی عمرم از هفتاد سالگی شتابان میدود. ولی نسبت به من باید بگویم (عمری الی التسعین..) یعنی عمرم به سوی نود سالگی شتابان میرود.
پرسیدم: این بیت شعر را در کجا خواندید؟
فرمودند: از کتاب «هکذا عرفتهم» عباس خلیلی.
سپس درباره کتاب و مؤلف و شاعر فرمودند که این کتاب هفت جلد است و تمام اجزای این کتاب را مطالعه کردم. در این کتاب نویسنده، از شخصیتهای زیادی که با آنان بطور مستقیم آشنا بوده سخن گفته است، از جمله شاعر عراقی معروف؛ احمد الصافی النجفی.
در مورد مؤلف فرمودند: عباس خلیلی یکی از رهبران جنبش نجف در سال 1919 بود که پس از شکست جنبش به ایران فرار کرد. او نوه ملا علی خلیلی تهرانی است، دختر او سیمین بهبهانی، و میرزا حسین خلیلی تهرانی که از رهبران مشروطه است، عموی پدر او است. برادرش جعفر خلیلی هم از نویسندگان معروف عراق است.
ایشان هم چنین از احمد الصافی النجفی سخن گفتند و فرمودند:
احمد الصافی النجفی از بزرگترین شعرای عراق است.یکی از شعرای قیام 1920 که در معرض تعقیب انگلیس قرار گرفت. به همین جهت به ایران فرار کرد. در ایران زبان فارسی را به خوبی آموخت و رباعیات خیام و اشعار دیگری از مولانا و سعدی و حافظ را به شعر عربی ترجمه کرد. در جنگ لبنان مجروح شد سپس در سال 1977 درگذشت.
آقا از بیت شعری سؤال کردند که من سال های پیش در محضرشان خواندم. فرمودند: یک بیت شعری از «احمد شوقی» شاعر مصر که بمناسبت درگذشت «سعد زغلول» سروده است خواندی.
من نیز خواندم:
قالوا دَهَـت مصـر دهیاء فقلت لهم
هل غیض ماء النیل أم قد زلزل الهـــــرم
قالوا أشدّ وأدهی قلـت ویلکم
إذن لـقد مات سعدٌ وانطوی العلم
یعنی: گفتند مصیبت بزرگی بر مصر نازل شد، به آنان گفتم
آب رود نیل فروکش کرده، یا زلزلهای بر اهرام نازل شد
گفتند از آن هم شدیدتر و دردناکتر است، گفتم وای بر شما
پس «سعد» درگذشت و پرچم سقوط کرد
آقا هم مثل همیشه هنگامی که شعر مورد پسندشان را میشنوند، فرمودند: الله اکبر.. الله اکبر. حقا این شاعر مطلب را به نحو اکمل ادا کرده است.
منتشر شده در خبرگزاری فارس