سرانه کتاب و مثنوی هفتاد من و دردهای بی پایان
نکاتی در باب یک مناظره و یک پژوهش
مجید صحاف
مردی کُنجی نشسته بود و از روزگار مینالید؛ رهگذری از چرایی این نالیدن پرسید. مرد هم اندر نامرادیهای روزگار و مصیبتهایش گفت. مرد میگفت و رهگذر با صدای بلند میگریست و گریبان چاک میکرد و به سر و صورت میزد از عزای مصیبتهای مرد. مرد که حال گریان و نزار رهگذر را دید، شروع کرد به آرام کردن رهگذر که: «حالا سخت نگیر و آرام باش؛ در عوض به من مستحق کمک کن!» رهگذر که این شنید گفت: «تا صبح برایت میگریم و گریبان چاک میکنم اما پولی نخواه که خبری نیست!»
گفته اند و و البته حکیمانه گفته اند که در «مثل مناقشه نیست» چرا که تمثیل و توسل به «مثل» برای تقریب ذهن به موضوع است. این داستان نیز، حکایت این روزهای ماست با کتاب و کتابخوانی و کلاف سردرگم سرانه مطالعه. کلافی که با مناظره و سخنرانی و مقاله و یادداشت باز نمیشود که هیچ، بعضا گره بر گره میافزاید. چه آنکه در تمام سالیان گذشته هیچ یک از دستگاههای اجرایی و ستادی متولی این حوزه، به جز سوگواری اندر کتابخوان نبود مردم و پایین بودن سرانه مطالعه و تیراژ کتاب و وضعیت کتابدارها به هیچ راه حل و برنامه بنیادین و مدونی برای ساماندهی به وضعیت کتابخوانی در کشور از یک سو و از سوی دیگر ارائه یک شاخصِ واحدِ کمی و کیفی و بومی برای محاسبه سرانه مطالعه نرسیدند و تنها به ارائه آمار و سخنرانی و نزاع های حیدری و نعمتی و سوگواره گفتن و نوشتن از پایین بودن سرانه مطالعه پرداختند؛ و به قول سعدی ـ علیه الرحمه ـ : به ناله کار میسر نمیشود سعدی ...
فارغ از اینکه گسترش مطالعه یک امر چندوجهی است که علاوه بر خانواده و مدرسه و معیشت، نهادهای فرهنگی نیز یکی از اضلاع مهم آن به شمار میروند، در طول سه دهه گذشته مراعات نظیر اکثر صحبت های متولیان فرهنگی، سیاه نمایی یا بزرگنمایی سرانه مطالعه در کشور و یا تخطئه و مقصر جلوه دادن دیگر نهادها و دوره های مدیریتی بوده است.
اما با وجود همه فراز و نشیب های موجود سوال اینجاست برای کشوری که میخواهد در افق 1404 در زمره کشورهای پیشرفته ـ هم به لحاظ نظامی و هم به لحاظ فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... ـ باشد، سرانه مطالعه چقدر باید باشد؟ آیا سرانه فضای فرهنگی 15 سانتی متر مربع یا ارقام و اعداد 2 دقیقه، 18 دقیقه و 76 دقیقه برای سرانه مطالعه غایت فرهنگی کشور محسوب میشود؟
هر چند این ارقام غمنامهای که مثنوی هفتاد من است از بیاعتقادی به خواندن کتاب؛ اما پیرامون آنچه تا کنون گفته شده است و همچنین برنامه مناظره جمعه 30 آبان 93، نکاتی است گفتنی:
یک:
همانقدر که برخی، عدد 76 دقیقه را آمارسازی و یا به اصطلاح طهران قدیم «آواز کوچه باغی» برای آسودگی خیال بابت کتابخوان بودن مردم میدانند، به همان نسبت برخی دیگر هم عدد 2 دقیقه را سیاهنمایی از وضعیت سرانه کتاب در جامعه میدانند.
این هر دو دسته، قصد بزرگنمایی دارند؛ یک گروه قصد بزرگنمایی خویش و دوران مسئولیت خویش و دیگری قصد سیاه نمایی دسته اول. و این میانه کتاب و کتابخوانی عرصه تاخت و تاز متولیان این امر شده است که نه سیاه نماییشان قابل اعتناست و نه بزرگنمایی شان قابل اتکا.
باید از هر دوی این اعداد، از سیاه نمایی و تخطئه آنان و بزرگنمایی و ذوق زدگی اینان که همه بر مبنای محاسبات غلط است، بی اعتنا گذشت و نگاهی کلانتر به ماجرا داشت و نحوه محاسبه سرانه مطالعه را با خردی جمعی ـ به دور از سیاست زدگی و سلیقه های سیاسی ـ مورد محاسبه قرار داد. چه آنکه بعد از سه دهه از انقلاب اسلامی، هنوز کشمکش و نرسیدن به یک بسته پیشنهادی واحد ِ عملیاتی چه در مورد ترویج کتاب و چه در مورد محاسبه سرانه ادامه دارد.
اما آنچه مهم است این است که از ورای این هر دو دسته، نگاه به مقوله کتاب و کتابخوانی را باید به فال نیک گرفت. چرا که میدان دادن به تفکرات مختلف، هم کاستی های آنان را عیان می کند اما به نظر میرسد بعد از سه دهه آزمون و خطا زمان آن رسیده است که راهی برای این غمنامه پیدا کنیم.
دو:
در سال 1392 پژوهشی با عنوان «نظرسنجی از بازدیدکنندگان بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران با تأکید بر رابطه بین استقبال از نمایشگاه و میزان مطالعه بازدیدکنندگان» با هدف جامعه عمل پوشاندن به مطالبه رهبر انقلاب مبنی بر ارزیابی محتوایی هر ساله نمایشگاه کتاب و کشف رابطه بین میزان استقبال مردم از نمایشگاه با سرانه مطالعه در کشور، صورت گرفت.
نتایج این پژوهش میدانی[1] به لحاظ ویژگیهای محیطی و انسانی جامعه آماری از این حیث اهمیت دارد که:
اولا در یک محیط کاملا فرهنگی و مرتبط با حوزه کتاب و کتابخوانی انجام شده است.
ثانیا در این محیط فرهنگی بنا به نتایج این پژوهش 71 درصد بازدیدکنندگان با تحصیلات دانشجوی کارشناسی به بالا هستند و 69.5 درصد نیز دارای مشاغلی چون: استاد دانشگاه، محصل و دانشجو و طلبه، روزنامهنگار و خبرنگار، مدیران رده بالا، پزشک، مهندس، وکیل و قاضی هستند. لذا هم به لحاظ مدرک و هم به لحاظ شغلی با قشر فرهیختهای و نخبگان فرهنگی روبرو هستیم.
ثالثا تنها 33% بازدیدکنندگان یکی از دلالیل خود را برای بازدید از نمایشگاه، تفریح و گردش و پر کردن اوقات فراغت ذکر کردهاند[2] و الباقی با انگیزه استفاده از امکانات و فضای نمایشگاه (اعم از خرید کتاب، شرکت در برنامههای جنبی، استفاده از تخفیفهای نمایشگاه و ....) وارد این محیط میشوند.
بر همین اساس برخی نتایج این پژوهش در قیاس با برخی مطالب ارائه شده در مناظره مورخ 30 آبان 93 در خصوص «سرانه مطالعه» بیان کرده و علل واقعی پایین بودن «سرانه مطالعه» مورد بررسی قرار میگیرد.
ــ 1 ــ
طبق نظرسنجی برنامه مناظره 40درصد بینندگان مهمترین دلیل پایین بودن سرانه مطالعه در ایران را «گرفتاریهای معیشتی» ذکر کرده اند. به آمار پژوهش انجام شده در نمایشگاه کتاب توجه کنید:
دلایل مطالعة کم به ترتیب اولویت به این قرار است:
- طولانی بودن ساعات اشتغال و تحصیل و نداشتن وقت (70.7درصد)؛
- تنبلی (9درصد)؛
- گذران اوقات فراغت به شیوه های دیگر (6.1درصد)؛
- عادت نداشتن مردم به مطالعه (3.5درصد)؛
- عادت نداشتن به مطالعه از دوران کودکی (3.5درصد)؛
- قیمت بالای کتابها (2.6درصد)؛
- جذاب نبودن کتابها (1.4درصد)؛
- عدم دسترسی به کتابها (0.9درصد)؛
- نداشتن برنامه ریزی صحیح و دوری از محیط علمی و دانشگاهی (0.9درصد)؛
- مشکلات جسمی و روانی (0.6درصد)؛
- بی علاقه و بی حوصله بودن به مطالعه (0.6درصد).
نتایج هر دو نظرسنجی یکی است. اما نگاهی به آمارهای حضور ایرانیان در شبکه های اجتماعی و موبایلی و میزان صرف وقت در این شبکه ها، پذیرفتن این پاسخ از سوی مخاطبین را دچار خدشه میکند. آماری که حاکی از «رتبه اول ایران در استفاده از وایبر»[3] است و یا «58 درصد کاربران اینترنت عضو فیس بوک»[4] هستند و یا آمارهایی در خصوص واتس آپ و توئیتر و دیگر شبکه های اجتماعی؛ به نظر میرسد پاسخهایی چون «مشکلات معیشتی» و «طولانی بودن ساعات اشتغال و تحصیل و نداشتن وقت» (که هر دو در یک راستا قرار دارند) علل گوناگونی میتواند داشته باشد که از آن جمله میتوان ساده اندیشی برای پی بردن به علت مسئله[5]، تمایل به نزدیکبینی ذهنی و ساده و کوچک جلوه دادن واقعیات بزرگ[6]، عدم درک و تشخیص صحیح علل گوناگون یک مسئله، تاثیر و نفوذ عوامل دم ِ دستی و پررنگ شده در جامعه[7]، پاک کردن صورت مسئله و فرار از آن و ... اشاره کرد.
ــ 2 ــ
طبق نظر سنجی به عمل آمده در برنامه مناظره 24 درصد بینندگان، دلیل سرانه پایین را «گرانی کتاب» ذکر کردهاند؛ که در رده دوم علل پایین بودن سرانه قرار دارد. در پژوهش مذکور نتایج تا حدودی ناظر به همین مسئله است. انگیزه پاسخگویان برای شرکت در نمایشگاه بدین قرار است:
- خرید کتابهای درسی و کمکدرسی (60.9درصد)
- استفاده از تخفیفهای نمایشگاه (52.4درصد)؛
- بالا بودن قیمت کتاب بهطور معمول خارج از نمایشگاه (49.2درصد)؛
- عدم دسترسی مناسب به کتاب در طول سال (49.2درصد)؛
- آشنایی با تازههای کتاب و نشر (48درصد)؛
- خرید کتابهای غیردرسی (45.2درصد)؛
- تفریح و گردش و پر کردن اوقات فراغت (33.3درصد)؛
بر همین اساس اولویتهای دوم و سوم انگیزه حضور در نمایشگاه کتاب «گرانی کتاب» است. اما باز هم به نظر می رسد این دلایل، تنها دلایل مقطعی و آدرس اشتباهی است که مدیران فرهنگی را به تکاپوی درمان مقطعی و یا همان «مسکن درمانی» میاندازد.
اما اگر بخواهیم«گرانی کتاب» را به عنوان یکی از دلایل مهم پایین بودن سرانه مطالعه فرض کنیم، نتایج سه پژوهش این عامل را از اولویت اهمیت خارج میکند.
طبق «نظرسنجی از بازدیدکنندگان بیستوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب» مکانهایی که از آنجا در سال 1392 کتب به امانت گرفته شده به ترتیب اولویت عبارتند از:
- کتابفروشی 64.2 درصد،
- خرید از نمایشگاه تهران 36.3درصد،
- کتابخانه عمومی19.6 درصد
در پژوهش «شورای فرهنگ عمومی» مکانهایی که از آنجا در سال 1389 کتب به امانت گرفته شده به ترتیب اولویت عبارتند از:
- دوستان و آشنایان 7.9درصد،
- کتابفروشی 6 درصد،
- کتابخانه عمومی 5.9 درصد،
نتایج نشان می دهد با وجود گرانی! تمایل افراد برای خرید کتاب بیشتر از امانت گیری است. هرچند در این بین باید به آسیب شناسی کتابخانه های عمومی نیز توجه شود که پرداختن به آن در فرصت این نوشتار نمی گنجد (اگرچه مختصرا و در قالب پاورپوینت به این موضوع پرداخته ام.)
پس عامل «گرانی» هم دلیل اصلی عدم اقبال عموم مردم به کتاب و کتابخوانی نیست. چرا که رفتار مصرفی قاطبه مردم نشان می دهد در صورت «احساس نیاز» به کالایی، چه این «احساس نیاز» واقعی باشد و چه کاذب و بر اساس مصرف زدگی و تجمل گرایی، فارغ از شدّت و حدّت قیمتها، مبادرت به تهیه آن میکنند.
نتیجه آنکه نه تنها «فرهنگ کتابخوانی» جایگاه مطلوب و شایسته ای در سبک زندگی مردم ندارد، بلکه در بُعد کلانتر «مصرف فرهنگی» مردم نیز در شرایط مطلوبی قرار ندارد و کمتر از انتظار است. چرا که به گواه آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران در مجموع 4% کل هزینههای خالص سالانه خانوارهای روستایی و شهری به امور تفریحات، سرگرمیها و خدمات فرهنگی اختصاص دارد.[8]
ــ 3 ــ
عدم مطلوبیت جایگاه کتاب و کتابخوانی در زیست فرهنگی مردم ناشی از گسست زنجیره مصرف فرهنگی است. چرا که ارتباط میان نهادهای فرهنگی و رسانه ها اعم از رادیو و تلویزیون و جراید و نشریات در حوزه کتاب قابل ملاحظه و کاربردی نیست و هنوز هیچ یک از این نهادها و رسانهها نتوانستهاند «احساس نیاز» به کتاب را در بین لایههای مختلف آحاد مردم ایجاد کنند.
چه آنکه در مناظره «سرانه مطالعه» نیز تنها نزاع های حیدری و نعمتی و تخطئه کردن عملکرد دیگر نهادها یا دورههای قبل دیده شد. (رجوع به متن مناظره بخصوص متن صحبتهای آقایان جوادی یگانه و آموزگار، کفاش) گفتن ِ صِرف از اینکه «کتاب خوب نداریم»، «باید دلایل پنهان مطالعه کم بررسی شود»، «شبکه توزیع خوب نداریم» و قس علیهذا هرچند هرکدام دلیلی بر پایین بودن سرانه مطالعه کتاب میتواند باشد، اما نکته جالب این است که هیچ یک از نمایندگان نهادهای فرهنگی ِ حاضر در مناظره به کاستی های ارگان ِ متبوع خود ــ هم به لحاظ سیاستگذاری و هم به لحاظ عملیاتی ــ کوچکترین اشارهای نکرده و تمام تقصیر ِ «بی اعتقادی و بی نیازی به خواندن کتاب» در جامعه، بر دوش دیگرانی که در برنامه حضور نداشتند، گذاشته شد.
***
به نظر میرسد «بی اعتقادی و بی نیازی به خواندن کتاب» مهمترین دلیل عدم گرایش مردم به سوی کتابخوانی است که این نیز ناشی از کاستی های سیاستی و عملیاتی و اجرایی در دستگاههای متولی فرهنگی ــ خاصه حوزه کتاب و کتابخوانی ــ است. چرا که این بی اعتقادی و بی نیازی به کتاب نه تنها شامل عامه مردم میشود بلکه قشر نخبه و فرهیخته جامعه نیز مبتلابه این معضل فرهنگی است. چرا که به گواه آمار پژوهش مزبور در نمایشگاه کتاب ــ که همانطور که گفته شد «نخبه» محسوب میشوند ــ تنها 19 درصد افراد، جهت «رفع نیازهای آتی» خود به خرید کتاب مبادرت می کنند.
طبق این پژوهش انگیزه افراد برای خرید کتاب بدین قرار است:
- مطالعه (63.5درصد)؛
- رفع نیازهای آتی (18.9درصد)؛
- رفع و رجوع پاره ای از مسائل در موقع نیاز مانند هدیه دادن (12.3درصد)؛
- تکمیل کتابهای کتابخانه شخصی (4.5درصد)
- و سایر موارد (0.8درصد)
از همین رو نهادهای متولی امر باید این «احساس نیاز» را با تغییر ذائقۀ مصرف فرهنگی و پربار سازی ِ زیست فرهنگی مردم جامعه از طریق سیاستگذاریهای ِ عملیاتی و کاربردی «ایجاد»، «هدایت» و «تثبیت» کنند و به سه دهه نعمتی و حیدری کردن ِ موضوع «سرانه مطالعه» کتاب خاتمه دهند و شورایی متشکل از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نهاد کتابخانه های عمومی کشور، شورای فرهنگ عمومی و سازمان ورزش و جوانان، یک بار برای همیشه «پیوست فرهنگی سرانه مطالعه» در کشور را تدوین و «یک نهاد» را متولی محاسبه سرانه مطالعه نمایند. و بدین ترتیب از آفتی به نام «موازی کاری» که مبتلابه اکثر دستگاهها و ارگان های متولی فرهنگ است و باعث استفاده غیرموثر و ناکارآمد از اعتبارات و هدر رفتن بودجه های تخصیص یافته، کاهش اقبال عمومی به فعالیتهای جزیره ای انجام شده درحوزه کتاب، و در نهایت عدم کارآیی مناسب طرحها و برنامه ریزی های حوزه کتاب و کتابخوانی جلوگیری کنند؛ و با نگاه «قرارگاهی» به حوزه کتاب و کتابخوانی و ایجاد هماهنگی و هم افزاری زمینۀ ارتقاء کیفیت برنامه های راهبردی و فرهنگی کتابخوانی در کشور را ایجاد کنند.
پی نوشت ها
[1]. مشابه این پژوهش در سال 93 و در بین بازدیدکنندگان از بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب انجام شده است که نتایج آن به زودی اعلام میشود.
[2]. پاسخدهندگان از میان گزینههای موجود، میتوانستند چند گزینه را به عنوان انگیزه خود برای بازدید از نمایشگاه انتخاب کنند.
[3]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: «مدال طلایی که افتخاری ندارد/ رتبه اول کاربران وایبر برای ایرانیان» مورخ 7 آبان 93؛ قابل دسترسی در پایگاه خبری باشگاه خبرنگاران جوان به نشانی http://www.yjc.ir
[4] . همان
[5]. یکی از پیامدهای نفوذ «اینترنتخوانی» تفکر سطحی، آنی و عجولانه است. « دهها پژوهش صورتگرفته توسط روانشناسان، عصب زیستشناسان، مدرسان و طراحان وب، همگی به نتیجه مشابهی رسیدهاند: وقتی بر خط میشویم، وارد محیطی شدهایم که تشویق به مطالعه سرسری، تفکر عجولانه و بیحواس و یادگیری سطحی میکند. هر چند، در گشتوگذار در اینترنت هم میتوان ژرفخوانی کرد، همانطور که کتاب را هم میتوان سطحی خواند، اما ژرفاندیشی شیوهای نیست که این فناوری کسی را به آن ترغیب کند » (ر.ک: کار، نیکلاس (1393)، کم عمقها: اینترنت با مغرما چه میکند؟ ترجمه امیر سپهرام، انتشارات مازیار)
[6]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: 1. امیرحسینی، خسرو؛ مخاطب، محمد(1391)، مهارتهای حل مسئله، تهران: عارف کامل. 2. مک گرا، فیلیپ(1380)، مدیریتهای عملی زندگی، ترجمه مهدی قره چداغی، تهران: نشر پیکان
[7]. افکار عمومی جامعه اگرچه میتوانند هدایت کننده به سوی علل ِ خاصی از یک مسئله و بزرگنمایی در جامعه باشند، اما تبعاً این عرفگونه شدگی علل و مسائل را نمی توان بنا به صحت گذاشت.
به عنوان یک فرد رو در رو با مخاطبان کتاب در اقشار مختلف در سنین گوناگون، جای کتابخوانی را در جامعه بسیار تنگ می بینم.
به عقیده اینجانب پژوهش شما می تواند فتح البابی باشد برای اندیشه های کارساز فرهنگی.
کاش ما وقتی این مطالب را می خوانیم حجت را برخود اگر تمام نمی کنیم حداقل کمی به درد جامعه فکر کنیم.
ممنون از مطالب و نگارش خوبتان