مجید صحاف :: تجربه عقلی

تجربه عقلی

دغدغه های فرهنگی

تجربه عقلی

دغدغه های فرهنگی

تجربه عقلی
کانال تلگرام
  • ما و حاج قاسم

    یک:
    حاج قاسم رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین...
    اما باید بلند شویم و خودمان را جمع و جور کنیم و برای تحقق مقصود و هدف حاج قاسم آماده شویم.
    باید مبانی فکری، عملی و اخلاقی سردارمان را به عنوان انسان طراز انقلاب اسلامی احصا کرده و نشر دهیم.
    خون بر زمین ریخته حاج قاسم، گام اول از گام دوم انقلاب است. جوان مومن انقلابی باید در گام دوم انقلاب این مبانی را چراغ راه خود قرار دهد.
    انواع قالب‎های فرهنگی، هنری و رسانه‎ای باید در اختیار تولید و نشر این مبانی باشند.
    حاج قاسم چهره ای بین المللی بود. در همین سه چهار روز رسانه‎ های غربی تلاش کرده اند و میکنند تا چهره ای وارونه از حاج قاسممان به خورد مخاطبانشان دهند. هرچند که بر این زبونان و سفلگان حرجی نیست چرا که دنیا وارونه آخرت است...
    لذا راهبرد مدنظر 1.احصا مبانی فکری، عملی و اخلاقی سردار، 2.تعیین نظام موضوعات با نگاه به گام دوم انقلاب، 3.تعیین قالب‎های فرهنگی هنری و رسانه ای برای موضوعات و مبانی احصا شده، 4. تولید به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی است.

    دو:
    کودک در گام دوم انقلاب جایگاه ویژه ای دارد. تفصیل این نسبت بماند برای بعد که به وقتش خواهم گفت.
    یکی از کارویژه های فرهنگی، هنری و رسانه ای پرداختن به رابطه حاج قاسم با فرزندان شهداست.
    تولیدات باید برای دو سطح مخاطب کودک و بزرگسال باشد. شتابزدگی کیفیت را پایین می آورد. این چند روز دیدم پوسترها و تصویرسازی‎های کارتونی در این خصوص انجام شده است. هرچند این تلاشها جای تقدیر دارد اما از سطح کیفی مطلوبی برخوردار نبودند. حاج قاسم کم تصویر با کودکان ندارد. در وهله اول از همان تصاویرباید الگوبرداری کرد و در مراحل بعد به تولیدات مفهومی پرداخت. برای قالب‎های دیگر هنری فرهنگی و رسانه ای نیز همینطور.

    سه:
    بنده به واسطه فعالیت رسانه ای و در اختیار داشتن رسانه آمادگی دارم زیرساختهای لازم برای تولیدات رسانه ای پیرامون سردار شهیدمان حاج قاسم سلیمانی را در اختیار عزیزان رسانه ای قرار دهم.

آپارات
   
   
   
آخرین نظرات
  • ۱۱ دی ۹۵، ۰۷:۲۹ - حامد
    👍
توئیتر
قفسه
  • کفش باز

    نوشته‌ی فیل نایت، ترجمه مریم علیزاده


آرشیو قفسه

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۲۰۸ مطلب توسط «مجید صحاف» ثبت شده است

معرفی کتاب را در آپارات ببینید (+)

۰ نظر ۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۱:۴۸
مجید صحاف

معرفی کتاب از تریبون نمازجمعه (+)

۰ نظر ۰۳ مهر ۹۵ ، ۰۹:۵۳
مجید صحاف

معرفی کتاب از تریبون نمازجمعه (+)

۰ نظر ۰۲ مهر ۹۵ ، ۲۱:۳۸
مجید صحاف

معرفی کتاب را اینجا ببینید (+)

۰ نظر ۰۲ مهر ۹۵ ، ۱۲:۲۶
مجید صحاف

غدیر بود. رفتیم پیشانى اباذر را ببوسیم و بگوییم: «برادر! عیدت مبارک» پیشانیش از آفتاب ربذه سوخته بود!
به «ابن سکیت» گفتیم «على». هیچ نگفت، نگاهمان کرد و گریست. زبانش را بریده بودند!!
خواستیم دست هاى میثم را بگیریم و بگوییم «سپاس خداى را که ما را از متمسّکین به ولایت امیرالمؤمنین قرار داد» دست هایش را قطع کرده بودند!
گفتیم: «یک سیدى بیابیم و عیدى بگیریم» سّیدى! کسى از بنى هاشم. جسدهاشان درزِ لاى دیوارها شده بود و چاه ها از حضور پیکرهاى بى سرشان پر بود! زندانى دخمه هاى تاریک بودند و غل هاى گران بر پا، در کنج زندان ها نماز مى خواندند.
فقط همین نبود که میان بیابان بایستد، رفتگان را بخواند که برگردند و صبر کند تا ماندگان برسند. فقط همین نبود که منبرى از جهاز شتران بسازد و بالا رود، صدایش کند و دستش را بالا بگیرد، فقط گفتن جمله ى کوتاه «على مولاست» نبود. کار اصلاً اینقدرها ساده نبود. فصل اتمام نعمت، فصل بلوغ رسالت. فصل سختى بود.
بیعت با «على» (علیه السلام)  مصافحه اى ساده نبود. مصافحه با همه ى رنج هایى بود که براى ایستادن پشت سر این واژه ى سه حرفى باید کشید. ایستادن پشت سر واژه اى سه حرفى که در حق، سخت گیر بود. این روزها ولى همه چیز آسان شده است. این روزها «على مولاست» تکه کلامى معمولى و راحت است.

📚 از کتاب «خدا هم خانه دارد»، نوشته فاطمه شهیدی، نشر معارف

📝 آری! قصه، حکایتِ سادۀ زبان به "أشهد أنّ علی ولی الله" چرخاندن نیست؛  نه دیروز ساده بود و نه امروز ساده است حکایت ِ ابدی و ازلی ِ "حصن ِ حصین ولایت"

 

telegram.me/msahaf

۰ نظر ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۲۹
مجید صحاف

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل آیه‌ 200 از سوره آل‌عمران درباره دموکراسی می نویسند:

دموکراسی بعینه همان دیکتاتورى شاهى است که در اعصار گذشته وجود داشت. چیزى که هست، اسمش عوض شده و آن روز استبدادش مى‏ گفتند و امروز دموکراسی‌اش مى‏ خوانند. بلکه استبداد و ظلمِ دموکراسى بسیار بیشتر است. آن روز اسم و مسما هر دو زشت بود، ولى امروز مسماى زشت‏تر از آن، در اسمى و لباسى زیبا جلوه کرده. یعنى استبداد با لباس دموکراسى و تمدن که هم در مجلات مى‏خوانیم و هم با چشم خود مى‏بینیم چگونه بر سر ملل ضعیف مى‏ تازد و چه ظلم‏ها و اجحافات و تحکماتى را درباره‌ی آنان روا مى‏دارد.

► پ.ن: 15 سپتامیر روز جهانی دموکراسی بود! از نگاه غرب، دموکراسی فقط وقتی خوب است که نتیجه آن به نفعشان باشد. این می شود که وقتی نتیجه به کامشان نباشد به آن جامه بی قواره دیکتاتوری می پوشانند و با 8 ماه آشوب ِ فتنه گران و اردوکشانِ خیابان هم صدا و همراه می‏ شوند. یا وقتی نام بشار اسد از صندوق های رأی بیرون می آید، بر طبل ِ اقلیت می کوبند که بشار باید برود!
کودتا برای به قدرت رسیدن رضاخان، کودتا علیه دولت مصدق و بسیاری مصادیق ریز و درشت دیگر که خود ِ دموکراسی را هم به گاوگیجه می اندازد!!

telegram.me/msahaf

۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۰۲
مجید صحاف

معرفی کتاب را اینجا ببینید (+)

۰ نظر ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۴۱
مجید صحاف

تکنولوژی نسبتا جدید «واقعیت افزوده» یا Augmented Reality زیاد نیست که وارد ایران شده و در صنایع مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.
خوب میدانیم که استفاده از تکنولوژی به عنوان ابزاری برای روزآمد کردن اهداف و برنامه ‏های کلان فرهنگی و نیز کمکِ ابزاری در مسیرِ فرهنگسازی و گفتمان‏سازیِ مسائل و موضوعات گوناگون خاصه در عرصه فرهنگ، ضروری است.
تکنولوژی «واقعیت افزوده» در صنعت نشر هم توسط برخی از ناشران مورد استفاده قرار گرفته؛ اما متاسفانه در بین مخاطبان ناشناخته مانده و اصلا از وجود چنین کتاب‏هایی که دارای تکنولوژی واقعیت افزوده هستند، اطلاع ندارند. حال آنکه این تکنولوژی به دلیل جاذبه ‏های بصری اش، ابزار مناسبی برای ترغیب و ترویج کتابخوانی خاصه در میان کودکان است.

♦ پیشنهاد می کنم ناشران و دست اندرکاران حوزه نشر در مسیر ترویج فرهنگ کتابخوانی، این فناوری جدید را به طور جدی در حوزه نشر کتاب بومی سازی کنند و در تولید و نشر کتابها، بخصوص در حوزه کتابهای کودک و نوجوان مورد استفاده قرار دهند.

► نمونه ای از استقاده از این تکنولوژی در کتابهای رنگ آمیزی کودک را در لینک زیر می توانید ببینید:
http://bayanbox.ir/info/255872240657453130/AR

 

telegram.me/msahaf

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۲۵
مجید صحاف

این کتاب علاوه بر اینکه نکات کاربردی در امر ازدواج را در بردارد، سپهر معرفتی این امر مقدس را نیز مشتمل شده است. در واقع ترکیب توأمان دو حوزه معرفتی و کاربردی، این کتاب را شاخص و بارز کرده است.

علاوه بر این، ارجاع رهبر انقلاب به سیره پیامبر و ائمه معضومین، در زمینه‏ فرآیندهای ازدواج (مهریه، جهیزیه، جلسه عقد، تشریفات و...) خاصه سیره ممتاز ازدواج حضرت امیر(ع) و فاطمه زهرا(س)، از دیگر خصوصیات این کتاب است.

معرفی کتاب از تریبون نماز جمعه (+)

۰ نظر ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۲۶
مجید صحاف

واقعیت این است که بازی‏های رایانه‏ ای جهان پیرامون ما را تسخیر کرده. اما به جای فرار و انزوا، باید با آگاهی نسبت ظرفیت ها، فرصت‌ها و تهدیدات این رسانه نوظهور، راه‏‌هایی برای حفظ فرهنگمان و مصون نگاه داشتن فرزندانمان از خطرات آن داشته باشیم.

📌 دیشب (7 شهریور95) در بخش گفتگویِ برنامه «همیشه خونه» که هر شب از ساعت 21 تا 22 از شبکه آموزش پخش می‏شود، در خصوص بازی‏های رایانه‏‌ای با آقای مهندس محسن ظریف، عضو هیات مدیره خانه بازی‏‌های رایانه‌ای، گفتگوی کوتاهی کردم.
ماهیت اثرگذاری بازی‏‌های رایانه‏‌ای، نقاط مثبت و منفی این بازی‏‌ها، جایگزین‌ها و راه‌‏هایی برای بهبود استفاده از این بازی‏‌ها و استفاده از بازی‏ های بومی و رده‌‏بندی‏‌شده‏‌ی سنی و... موضوعاتی بود که سعی کردیم در فرصت اندک برنامه به آن بپردازیم.

✅ فیلم برنامه دیشب را می توانید در لینک زیر ببینید:
http://www.aparat.com/v/7vjW5

 

telegram.me/msahaf

۰ نظر ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۳۹
مجید صحاف

8

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

۰ نظر ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۰۷:۰۴
مجید صحاف

مرحوم دکتر صادق طباطبایی مترجم کتابهای نیل پستمن در مقدمه کتاب «زوال دوران کودکی» (صص 9 و 10) به نکته جالبی درباره واژه «کودک» اشاره می‏کند:

من در هیچ یک از زبانهای اروپایی برای واژه فارسی «کودک» و عربی «طفل» معادلی نیافتم. این دو واژه، دوران معینی را بیان می‏ کنند که حدفاصل میان شیرخوارگی و آمادگی برای دبستان می باشد. در حالیکه واژه های child (انگلیسی) و Kind  (آلمانی) و  Infants(لاتین)، گرچه به کودک نیز اطلاق می گردد، ولی در اصل به معنای «فرزند» است. آیا دلیل این امر را می‌توان فقدان نهاد «کودکی» یا «طفولیت» به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی در مغرب زمین دانست؟

telegram.me/msahaf

۰ نظر ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۵۵
مجید صحاف

معرفی این کتاب را از اینجا ببینید

۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۸
مجید صحاف

🔻یک:
اصولا وقتی شناخت نسبت به یک مقوله اندک باشد، نوع مواجهه با آن به طرز طنزآمیزی تنزل می‏کند:
مانند نوع مواجهه یکی از نهاد‏ها با بشقابک های خانمان‏سوز ماهواره!
 به قول سید مرتضی آوینی در کتاب رستاخیرجان (صص 128 و 129):
... ماهواره دارد می آید ... تکلیف ویدئو را آن وقت می بایست روشن می کردیم که ویدئو شهرهای کشور ما را تسخیر نکرده بود... ما باید بدانیم در چه دنیایی زندگی می کنیم و با توجه به این واقعیت ها، راههایی برای حفظ فرهنگ خودمان و مبارزه با غرب پیدا کنیم. با فرار کردن و انزوا گرفتن و دیوار به دور خود کشیدن که مسئله ما حل نمی شود...این واکنش تا آنجا سازگار است که بتوان از منطقه خطر فاصله گرفت. وقتی طوری در محاصره خطر واقع شویم که دیگر امکان فرار کردن وجود نداشته باشد، باید جنگید و محاصره را شکست...
🔘 و یا به مانند گشت های ارشاد و ماجراهای خودش و یا به مانند اوضاع و احوال عرصه ی حوزه کتاب و کتابخوانی، از نشر کتاب گرفته تا ممیزی و توپ را در زمین دیگران انداختن هایِ معهودِ مدیرانش!


🔻دو:
آمار و ارقام و گزارش ها و نمودارهای مدیران، ظاهری پرطمطراق از اقدام و عمل ِ به هنگام را در عرصه های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی نمایان می کند، حال آنکه آنچه در زیرپوست جامعه در حال وقوع است و مردم آن را حس می کنند، با بیلان کاری مدیران تفاوت های قابل تاملی دارد.


✅ این می شود که رهبر انقلاب از ولنگاری فرهنگی می گویند. این می شود که فکر کردن به حوزه کتاب و کتابخوانی، قلب ایشان را به درد می آورد...

🚫 دمای حسی و واقعی و ملموسِ جامعه با دمای ایستگاههای هواشناسی مدیران در عرصه های فرهنگی و اجتماعی فاصله عمیقی دارد؛ و به نظر می رسد تا سیاست زدگی و تعصبات کورکورانه حزبی و جناحی از «اقدام و عمل» مدیران فاصله نگیرد، حال و هوای عرصه های مختلف جامعه مان خوب نمی شود...

telegram.me/msahaf

۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۸
مجید صحاف

این شبهه و ایراد در بین مخاطبان (فرقی نمی کند مخاطبان عام یا خاص) وجود دارد که چرا تقریظات رهبری پس از گذشت چندین سال از نوشتن آن، رونمایی می‏شوند. به نظرم جواب ساده است.
تقریظ‌نگاری رهبر انقلاب بر کتاب‌هایی با موضوعات خاص را می‌توان حاکی از نفوذپذیر بودن فرهنگ خاصه حوزه نشر و کتاب در این بخش‏ها دانست. رویه‌ای هدایتگرانه که اولا مسئولان و مدیران فرهنگی را متوجه ثقل خلاء‌های فرهنگی می‌کند و ثانیا جامعه را به سمتی می‌کشاند که مشتاق خواندن این کتاب‌ها شوند. از همین رو علاوه بر بُعد ترویجی و مشوقانه تقریظ رهبری براین کتاب ها، می‌توان این اقدام را تقریظی استراتژیک و انگشت راه‌نُمای رهبری به سوی خلاءهای فرهنگی جامعه خاصه در حوزه نشر کتاب دانست.
رونمایی از تقریظ «تن تن و سندباد» پس از 22 سال را باید از همین نگاه، دید. چراکه امروز کتاب‏های حوزه کودک از خلاء محتوایی عمیقی رنج می‏برد. هجوم کتاب‏های ژانر وحشت، القای سبک زندگی و ارزش های غربی و خیل عظیم کتابهای ترجمه ای در نشر ِ امروزِ کتاب کودک، نیاز جامعه به رجوع به کتاب‏هایی با غنای محتوایی و آموزشی بالا و متناسب با فرهنگ و باورهای بومی و اسلامی را ایجاب می‏کند.
و یا رونمایی از تقریظ «دختران آفتاب» پس از 10 سال نیز متضمن چنین نگاهی است. لذاست که حسب شرایط و مقتضیات و بزنگاه های جامعه، این تقریظات رونمایی می شوند.


✅امروز در مسیر تمدن سازی نوین اسلامی، کودک طرازِ این تمدن، نیازمند خوانش چنین کتاب‏هایی است.

telegram.me/msahaf

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۰۶
مجید صحاف

به بهانه رونمایی از تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «سندباد و تن تن»

 

رهبر معظم انقلاب درباره کودک می‏فرمایند:

این است که ما در درجه‌ى اول باید به ساختن و پرداختن شکل روحى کودکانمان اهتمام بورزیم. اگر توانستیم هویت انسانى این کودک را از آغاز کودکى شکل بدهیم و خلقیاتى را در آن به وجود بیاوریم، این براى همیشه به درد خواهد خورد. عوارضى وجود دارد، معمولاً این عوارض اخلاقیات را تحت تأثیر قرار میدهد؛ اما اگر چنانچه شخصیت کودک از آغاز ساخته شد و شکل گرفت، تأثیرات عوارض کمتر خواهد بود و عوامل کمک کننده هم در بین راه کمک خواهد کرد.[1]

نویسنده ما باید درک عمیقی از کودک داشته باشد. باید بداند که این کتاب را، این داستان را، این شعر را برای چه نوع کودکی قرار است بنویسد. آیا یک کودک معمولی است مثل سایر کودکان جهان؟ آیا کودکی است که در یک جامعه ای مانند سایر جوامع قرار است رشد کند و زندگی کند و آخر سر هم از دنیا برود؟ یا کودکی است که وظایف و ماموریت‏های ویژه‏ای در آینده دارد؟ در جامعه ای قرار است زندگی کند که اهداف متعالی دارد و قرار است اتفاق‏های مهمی در آن بیفتد؟ جامعه ای که قرار است یک تمدن نوین در جهان تاسیس کند، جامعه ای که با ظهور حضرت حجت(عج) پایگاه اتفاقات مهم در جهان می‏شود.

در حال حاضر با توجه به حرکت پرشتاب انقلاب اسلامی به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی،  باید در ساختار فرهنگ که مطلوب این تمدن باشد (هم به لحاظ تغذیه و خوراک و هم به لحاظ ترمیم ساختار) به دنیال راه میان‏بر باشیم. کودکان این راه میان‏بر هستند. برای این منظور هم ابزارهای مختلفی داریم. رسانه‏های جمعی و عمومی و مدرسه، خانواده و .... یکی از این ابزارها که ماندگاریش در جان و روح کودک بیشتر است، کتاب است. اصالتا ذات کتاب ماندگاری است. رسانه هایی مانند تلویزیون با پروپاگاندای رسانه ای و هجمه ای از تبلیغات که به جان و روح کودک می ریزد او را به یک سردرگمی عمیق و تزلزل هویتی و در نهایت هویت زدایی می‏رساند.

همانطور که حضرت آقا هم می‏فرمایند «کودکان سرمایه های ارزشمند جامعه هستند»، باید مورد توجه شدید قرار بگیرند. اما به راستی وضعیت موجود در حوزه «نشر کتاب کودک» چنین نگاهی به «سرمایه ارزشمند جامعه» دارد؟

 

کودک طراز تمدن نوین اسلامی با تلویزیون یا کتاب؟!!

نقطه‌ی عطف تربیت یک انسان در دوران کودکی او شکل می‌گیرد. بنابراین باید فکر کنیم که چگونه می‌توانیم یک کودک را بالنده پرورش دهیم. در اولین گام باید توقعمان را از «کودک طراز» مطابق با الگوی اسلامی ـ ایرانیِ پیشرفت مشخص کنیم 

باید تعریفی جامع الاطراف از «کودک طراز» داشته باشیم. کودکی که قرار است در ساختن یک تمدن نوین دخیل باشد، و یا اصلا قرار است در این تمدن نوین قرار بگیرد چه ویژگی باید داشته باشد؟ بالتبع باید ویژگی‏هایش متناسب با ویژگی‏های این تمدن اسلامی باشد. «اندیشه‌ورزی»، «شادابی و امید» و «معنویت» یک کلیت منسجمی را در شخصیت کودک شکل خواهد.

به قول نیل پستمن در کتاب «زوال دوران کودکی»:

 «دوران کودکی یعنی جهان تصورات و تخیلات و دنیای احساسات و اندیشه کودک» .[2]

به همین دلیل کتابهای کودک باید بر پایه شناخت کامل از  این دنیای کودکانه نوشته شود. اما واقع امر این است که امروز کتاب و کتابخوانی در حوزه کودک آنچنان که شایسته کودک طراز تمدن نوین اسلامی است اتفاق نیفتاده است.

این بی توجهی عمیق باعث می شود که رسانه هایی چون تلویزیون به صورت نرم اضمحلال هویتی برای کودک به ارمغان بیاورند و به باز به قول نیل پستمن در همان کتاب:

 کودک زمانی به انهدام و زوال کامل می‌رسد که از کودک و خردسال و حتی نوجوان، تنها موجودی با تمنیات و آرزوهای بزرگسالان باقی مانده و آنچه در ذهن و اندیشه او می‌گذرد، «رؤیای جهان بزرگسالان» باشد و بس. انسانی که از دوران شیرخوارگی با یک جهش پا به جهان بزرگسالان می‌گذارد[3].

یکی از اشکالات رایج در جامعه‌ی ما و نهادهای برنامه‌ریز این است که قبل از اینکه به زیرساختها و چارچوب و شاکله یک کار توجه کنند، به‌سرعت سراغ گزینه‌ی آخر، یعنی ترویج روش‌ها می‌رویم؛ روش‌هایی که بر هیچ مبنایی استوار نیست و به همین دلیل بعضاً ناهمسو است و کاربرد آنها منجر به نتایج متضاد می‌شود.

تا ما محتوای کتابها را غنی و متناسب با نیاز ِ روحی، جسمی و خُلقی کودک نکنیم، حالا هرچه هم تلاش کنیم کودک را کتابخوان کنیم، به نتیجه مطلوبمان نمی‏رسیم.

اینجاست که باید به خصوصیات کتاب کودک که همان حرف نیل پستمن در کتابش است، توجه کنیم. کتاب‏های کودک باید بگونه‏ای باشند که آن سه ویژگی که برای کودک طراز گفتیم، یعنی کودکِ اندیشه ‏ورز و شاداب و امیدوار و دارای ریشه‏ ها و عُلقه ‏های دینی و مذهبی در او تحقق پیدا کند. سادگی و غیر رسمی بودن زبان، عینیت، امید ونشاط، محیط مناسب برای زندگیِ ذهنی ِ کودکانه، و نیرودهندگی در تربیت و تقویت و پرورش روان و ذهن از جمله خصوصیات کتاب مطلوبِ کودکِ طراز تمدنی است.

رسیدن به این مهم عزم جدی و «اقدام و عمل» متولیان فرهنگ و فعالان حوزه کودک و نوجوان را می طلبد.

حرف بسیار است و تبیین دقیق تر این موضوع را در این مصاحبه  با نشریه کتاب شیرازه می توانید بخوانید.

 

منتشر شده در خبرگزاری مهر(+)

 

پی نوشت ها


[1] . بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاه‌های خراسان شمالی، 20/7/91

[2] . پستمن، نیل (1391)، نقش رسانه های تصویری در زوال دوران کودکی، مترجم: صادق طباطبایی، تهران: انتشارات اطلاعات، ص 11

[3] . همان

 

 

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۴
مجید صحاف
چند روز پیش واحد مرکزی خبرسیما گزارشی در خصوص طرح جدید وزارت ارشاد برای واسپاری ممیزی به ناشران تهیه کرد (فیلم کامل این گزارش را از اینجا می توانید ببینید) که گوشه ای از نظرم درخصوص این طرح، در این گزارش خبری منعکس شد (+)
در بین صحبتهای حضرت آقا به نکته و نگاه خوب و کاملی در خصوص مسئولیت دولت در قبال ممیزی کتاب، مواجه شدم که خواندنش برای دولتمردان ارشادی(!) و ناشران و همه مان خوب است:
 

ممیزی کتاب ... کار بسیار مهمی است ... و دو مبنا وجود دارد که واقعاً باید انتخاب کرد. البته از منظر من، مطلب روشن است.

... یک مبنا، مبنای اصل ممیزی است؛ با این تفکر که نویسنده حق دارد حرف خودش را به گوش مخاطبان برساند و اگر شما نارحتید، بروید به مخاطب بگویید که نخواند، یا کتاب ضد این حرف را منتشر کنید که مثلاً گمراه نشود. من که نویسنده هستم، حقم این است که وقتی این کتاب را نوشتم، به هرکس که می‌خواهم، بدهم؛ یا هرکس می‌خواهد، بخواند.

مبنای مقابل این، آن است که می‌گوید وقتی دستگاهی ـ یعنی دولت ـ امور مردم را متکفل و متحمل شده است، مسؤولیت دارد که نگذارد فساد به جسم وجان مردم نفوذ کند. مثلاً فرض کنید کسی مایل است از ته دل هرویین بکشد و کسی هم این مادّه را دارد و می‌خواهد به او بفروشد. شخص خریدار می‌گوید شما چه کار دارید، من مزاجم قوی است و هرویین در من اثر نمی‌کند؛ یا اصلاً دلم می‌خواهد مزاجم ضعیف باشد، اما به کسی هم این هرویین را نخواهم داد و خودم می‌خواهم هرویین بکشم. دولت در این‌جا حقی یا ـ به تعبیر بهتر ـ مسؤولیتی دارد و آن،‌ مسؤولیتِ جلوگیری از تسری فساد در جسم و جان و فکر یکایک شهروندان است. این جزو یکی از وظایف دولت است؛ یعنی نمی‌تواند اجازه بدهد که انسانی، خود و استعداد و موجودیش را ـ که فقط هم متعلق به خود او نیست، بلکه متعلق به مجموعه‌ی این ملت و این کشور است ـ تضییع و فاسد کند.

 

فرض کنید یک نفر رمانی را با بیان جذابی می‌نویسد که این رمان، حقایق تاریخی را تحریف می‌کند و ممکن است هزاران خواننده را هم به طرف خود جلب نماید. می‌گوید به من اجازه دهید که این رمان را به داخل جامعه بفرستم، تا مردم آن را بخوانند. شما می‌بینید که اگر مردم این رمان را خواندند، ذهنشان نسبت به یک حقیقت تاریخی، دچار گمراهی خواهد شد. آیا حق خواننده ایجاب می‌کند که شما جلوی نشر این رمان را بگیرید یا نه؟

... مسئله فقط در حق نویسنده و گوینده منحصر نمی‌شود؛ بلکه حق بالاتری وجود دارد که آن، حق خواننده است. چرا می‌گوییم بالاتر؟ چون تعداد افراد بیشتر است. یک نفر نویسنده یک حق دارد؛ درحالی‌که هزاران خواننده، هزاران حق دارند؛ حق اینها باید رعایت بشود.

بیانات در دیدار با دست‌اندرکاران برگزاری هفته‌ی کتاب  1357/7/30

 
 
متن خبری مصاحبه ام با واحد مرکزی خبر سیما را در می توانید بخوانید:
 
 
ناشر و نویسنده کشورمان در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما گفت: اگر این طرح به تغییر بیانجامد خوب است، اما به طور کلی نباید فضای حاکمیتی ممیزی به دیگران واگذار شود.
وی با بیان اینکه باید صلاحیت علمی ممیزها بررسی شود، افزود: به جای این طرح باید از ناشران دارای هیئت علمی کمک بگیریم تا قبل از اینکه کتاب ها به وزارت ارشاد برای اخذ مجوز بیاید، از سوی آنان ارزیابی دقیق شود که با این روش کتاب های معتبر و با کیفیتی وارد فضای نشر می شود و کمک حالی هم برای حوزه ممیزی است.
صحاف گفت: با اجرای طرح پیشنهادی وزارت ارشاد، ناشرانی که به دنبال کتاب سازی هستند و حرفه ای عمل نمی کنند در لابی با ناشرانی که کار ممیزی را انجام می دهند کتابهایشان مجوز دریافت می کند. 
وی افزود: گرایش های ناشران به فضاهای تخصصی ممکن است متفاوت با آن چیزی باشد که در کتاب آمده است و همین گرایش باعث می شود برخی از کتاب های مثبت یا مفید مجوز اخذ نکنند.
صحاف با اشاره به اینکه در طرح پیشنهادی وزارت ارشاد، ناشران دارای هیئت علمی می توانند کار ممیزی را انجام دهند گفت: ما مرکز ثبت شده ای که ناشران دارای هیئت علمی در آن ثبت شده باشند نداریم.
صحاف هزینه هیئت علمی برای ناشران را سنگین ارزیابی کرد و افزود: اینکه وزارت ارشاد ممیزی را به حوزه نشر واگذار می کند شاید به این دلیل است که در این وزارت افرادی که دارای صلاحیت های علمی و تخصصی در حوزه های مختلف هستند، کم است و یا شاید فرصت کافی برای هیئت کتابخوان وجود ندارد. 
وی افزود: اگر یک بازنگری در حوزه ممیزی کتاب در وزارت ارشاد انجام شود این مشکل حل می شود و نیازی به واگذاری ممیزی به دیگران نیست.
۱ نظر ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۷
مجید صحاف

7

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۹
مجید صحاف

6

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

۰ نظر ۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۷:۴۷
مجید صحاف

5

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

۰ نظر ۱۳ تیر ۹۵ ، ۰۴:۳۲
مجید صحاف

ابزار هدایت به بالای صفحه