شاید ذهنِ مستهلک و مستحیل در انواع و اقسام شبکههای اجتماعی مجازی، اجازه ندهد که کتاب 480 صفحهای، آن هم در قطع وزیری را دست بگیریم و بخوانیم.[1] اما کافی است به این ذهن درگیر در عادات و روزمرگیهای فضای مجازی، رو ندهیم و با حوصله دو فصل اول آن را بخوانیم. بسیاری از شبهات و پرسشهایی در خصوص مسائل زنان که مبتلابه جامعه امروز ماست، مطرح میشود و خواننده را برای شنیدن پاسخها کنجکاو میکند. هم خوانندهای که با نگاه فمنیستی و ظلمِ همواره به زنان، کتاب را میخواند و هم مخاطبی که در عین قائل بودنِ قدر و ارزش برای جایگاه زن، در ذهن پرسشها و شبهاتی دارد؛ هم معلم و استادی که هر روز در معرض بارانی از سوالاتی از این جنس از سوی دانش آموزان و دانشجویان خود است؛ و هم مادر و پدری که در برابر پرسش فرزند خود به دنبال پاسخهایی ملموس و عینی هستند.