کتاب و کتاب خوانی از منظر مقام معظم رهبری
این انقلاب، با این عظمت و ابعاد و آثار عملى، از لحاظ ارائهى مبانى فکرى خودش، یکى از ضعیفترین و کمکارترین انقلابها و بلکه تحولات دنیاست... اگر شما انقلابهاى بزرگ دنیا را هم در نظر بگیرید، باز هم مشخص مىشود که ما کم کار کردهایم.
وقتى انقلاب اکتبر تحقق پیدا مىکند، در طول ده پانزده سال، آنقدر کتاب و فیلم و قصه و جزوه در سطوح مختلف راجع به مبانى فکرى این انقلاب نوشته مىشود که در کشورهایى که باد آن انقلاب به آنها رسیده، دیگر مردم احتیاجى ندارند از کتابهاى آنها استفاده کنند! آنقدر فضاى ذهنى پرشده است که روشنفکرهاى خود کشورها مىنشینند راجع به مبانى ارزشى و فکرى آنها کتاب مىنویسند! در سه چهار دههى گذشته، چقدر ایرانیها دربارهى مبانى فکرى انقلاب شوروى، به زبان فارسى کتاب نوشتند؛ چون دیگر اشباع شده بودند. یعنى آنها اینقدر نوشتند که همهى روشنفکرهایى که به نحوى از لحاظ فکرى با آنها ارتباط پیدا مىکردند، از لحاظ فکرى اشباع مىشدند و بعد یک آدم مثلاً دست به قلم و با فکر و روشنفکرى، خودش مىجوشید و مطالبى- غیر از ترجمههاى فراوانى که از آثار آنها مىشد- مىنوشت.
سخنرانى در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم
07/09/1368
اینها باقی میماند!
به ادبیات فرانسه نگاه کنید؛ مطمئناً بخشى از این ادبیات، مصروف به قهرمانیهاى دوران جنگ است. چهار سال جنگ بوده، که فرانسویها دو سه سال آن را دچار فشار بودند و شکست خوردند؛ اما انواع مختلف قهرمانیها را، هم در میدان جنگ، هم در مبارزات مردمى داخل پاریس، هم در روابط انسانى و نظایر آن، نشان دادند. شما ببینید که اینها در رمانهاى فرانسوى چقدر تکرار مىشود. هرچند من با شعر آنها آشنا نیستم؛ اما بعضى از رمانهاى فرانسوى را که به فارسى ترجمه شده است، خواندهام. اصلاً در بهترین رمانها و در عالیترین اثرها، نشانهى آن روزها باقى مىماند. شما ببینید دربارهى انقلاب روسیه، چقدر کتاب نوشته شده و چه حجمى از تفاخر وجود دارد و براى دیگران باقى گذاشتهاند. اینها چیزهایى نیست که تمام بشود؛ اینها باید باقى بماند.
سخنرانی در دیدار با اعضاى شوراى سیاستگذارى صدا و سیما
14/12/1369
غذای سالم و مقوی؛ لطفاً!
لازم است آن روى این سکهى زرین نیز مورد توجه قرار گیرد: نویسندگان و مترجمان و فراهم آورندگان کتاب؛ اینان کارى باارزش و پاداشى بزرگ، در کنار مسؤولیتى سنگین دارند. در جامعهى کتابخوان، پدیدآورندهى کتاب و عرضه کنندهى آن باید گرامى داشته شود و او نیز باید کار خود را با عنایت به تأثیر و اهمیت آن انجام دهد. غذاى فکر و روح، باید سالم و مقوى عرضه شود و آنکس که جز این عمل کند، خطا یا جنایتى بزرگتر از عرضه کنندهى مواد غذایى ناسالم یا بىمایه، مرتکب شده است.
پیام به مناسبت آغاز هفتهى کتاب
04/10/1372
اگر بىفرهنگ و تاریخ بودیم...
من مىبینم که متأسفانه کتاب در جامعهى ما، آن مقدار که شأن این جامعه اقتضا مىکند، رواج ندارد. اگر ما یک جامعهى بىفرهنگ و تاریخ بودیم؛ جامعهاى بودیم که گذشته و کسان فرهنگى با معرفت و برجستهاى ندارد؛ انسانهاى بااستعداد و فهیم و داراى بینش و طرز فکر بالا ندارد- مثل بعضى از جوامع گوناگونى که در گوشه و کنار دنیا هستند- بىرغبتى به کتاب قابل توجیه بود؛ اما در جامعهى ما با این همه انسانهاى فرهنگى، برجسته، والا، اساتید، مؤلفین، آشنایان با کتاب، شعرا، نویسندگان، علماى بزرگ، دانشگاهیان برجسته و عناصر فرهنگى و عالم، چرا باید انس با کتاب اینطور باشد!؟ سابقهى فرهنگى و تاریخى ما خیلى زیاد است. جامعهى ما اساساً جامعهاى پخته و بالغ شده است؛ یک جامعهى ابتدایى و بدوى نیست. مردم ما باید بیش از این با کتاب آشنا باشند.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب
26/02/1374
سبد خرید خانوار!
باید خرید کتاب، یکى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضى از وسایل تزییناتى و تجملاتى- مثل لوسترها، میزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و...- به کتاب اهمیت بدهند. اول کتاب را مثل نان و خوراکى و وسایل معیشتى لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. خلاصه، باید با کتاب انس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعهى ایرانى به هدف و آرزویى که دارد که حق او هم هست، نخواهد رسید.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب
26/02/1374
کتابخانه را خریدیم!
ما کتابخانهى مرحوم حاج مصطفى خوانسارى را بعد از وفات ایشان خریدیم. ایشان کتابخانهى بسیار نفیسى با پنج شش هزار جلد کتاب خوب داشت که حدود هزار و اندى از کتابهایش خطى بود. من چون دیدم این کتابها از دست مىرود و ضایع مىشود، همهاش را خریدم. ایشان مثل چشمش این کتابها را حفاظت مىکرد و در زمان حیاتش آنها را به هیچکس نشان نمىداد، ولى من مىدانستم چنین کتابخانهاى دارد. ما کتابهاى خطى کتابخانهى ایشان را به آستان قدس فرستادیم و کتابهاى چاپىاش را هم به مؤسسهى آقاى مصباح در قم دادیم؛ هدیه کردیم.
بیانات در دیدار اعضاى همایش مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانى
15/05/1384
کاغذ؛ صرفهجویی و بازیافت
من به مواردى برخورد کردم که قیمتها به نظرم زیاد و بیش از اندازهاى که امروز مقتضى است، بود. این بدین خاطر است که ما از لحاظ کاغذ مشکل داریم. باید روى بازیافت، صرفهجویى و تولید کاغذ داخلى کار شود؛ کارى کنند که در کاغذ، صرفهجویى شود. امروز با اینکه آدمى گاهى فکر مىکند که حالا دیگر دوران "أدقّوا أقلامکم، قارعوا بین سطورکم" نیست، مىبینیم نه! اتفاقاً، باز هم دوران همینهاست. باز هم باید قلمها را ریز تراشید، تا کاغذ کمتر مصرف شود و باز هم باید در باب کاغذ، صرفهجویى کرد تا به نیاز جامعه برسد. علاوه بر این، مسألهى بازیافت کاغذ و همچنین تولید کاغذ داخلى، باید إنشاءالله مورد توجه قرار گیرد. بعضى از این کارها به عهدهى دولت و بعضى به عهدهى مردم است.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب
26/02/1374
دلم سوخت!
چندسال پیش، قبل از مسؤولیت آقاى افتخار حسینى در دانشگاه تربیت مدرس، براى بازدید به آنجا رفته بودم. در آنجا به من شکایت کردند که ما براى خرید کتاب، هشتاد هزار دلار پول مىخواهیم ولى نداریم. من واقعاً تا آن ته دلم سوخت! البته هیچ امکانى هم نداشتم که به آنان بدهم؛ یعنى بودجه و پول و امکانات که در دست من نبود. آمدم با دولت، با نخستوزیر، با هرکس که مىتوانستم، صحبت کردم و بارها آن را تکرار نمودم. هنگامى که صحبت ارز و پول و بعضى از بذل و بخششها مىشد، من آن را به یاد مىآوردم و مىگفتم وقتى که اینطور نیازها وجود داشته باشد، سزاوار نیست که موارد غیر اولویتدار را بر اینها ترجیح بدهیم؛ علاوه بر اینکه حالا نیازها وسیعتر شده و بالاتر هم رفته است.
دیدار با وزیر و مسؤولان وزارت فرهنگ و آموزش عالى و رؤساى دانشگاههاى کشور
04/10/1369
اندکى بعد از کوتاهمدت!
اگر ما امروز بودجهى ارزى و یا ریالى را به کار فرهنگى متوجه مىکنیم، باید توجه نماییم که اگرچه ممکن است در کوتاهمدت، این بودجه به درد کارهاى اقتصادى و گردش امور اقتصادى کشور ما نخورد، اما در اندکى بعد از کوتاهمدت- نه اینکه در بلند مدت زیاد- عایدیاش فوراً به خود ما برمىگردد؛ مثل همین مسألهى انتشارات و کاغذ، که ما باید بتوانیم کتاب و نشریهى علمى و امثال اینها را در اختیار داشته باشیم. باید کاغذ را در اختیار دستگاههاى فرهنگى گذاشت تا بتوانند این کار مهم را انجام بدهند.
دیدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى
21/09/1368
جای کتاب؛ هیچ چیز!
من فکر مىکنم اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانى را در کشور رایج کنیم و در کنار آن، تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمدهاى از وظایف فرهنگى دولت جمهورى اسلامى، بدین وسیله انجام خواهد گرفت... کتاب، مقولهى بسیار مهمى است. من البته به کارهاى هنرى و تصویرى، تلویزیون یا سینما یا از این قبیل مقولات، خیلى اعتقاد دارم؛ اما کتاب، نقش و جایگاه مخصوصى دارد. جاى کتاب را هیچ چیز پر نمىکند و باید :77/تاب را ترویج کرد.
مصاحبه در بازدید از ششمین نمایشگاه بینالمللى کتاب
21/02/1372
چند وظیفه بزرگ!
بىشک برخى{از میراث مکتوب اسلامی} در گوشه و کنار جهان هست که باید آن را شناخت و بدان دسترسى یافت. این یکى از وظائف بزرگ همهى کسانى است که به گونهاى با مسألهى کتاب سر و کار دارند... همگانى کردن کتاب از راه گسترش زنجیرهى کتابخانههاى عمومى در هر گوشه و کنار کشور همراه با فراهمسازى زمینهى لازم براى همگانى کردن کتابخوانى و معرفى کتابهاى خوب و پدید آوردن نوشتههاى فراوان در همهى موضوعهاى مورد نیاز و مورد علاقه، وظیفهى بزرگ دیگرى است که امید است بیش از آنچه که تاکنون شده، به گونهى پیگیرى، انجام گیرد.
پیام به مناسبت گردهمایى کتاب و کتابخانه
21/06/1374
تولید و احیای کتابهای خوب!
من اینطور تصور مىکنم که بایستى تولید کتابمان به مراتب از آن مقدارى که هست، بیشتر باشد؛ هم به معناى تولید کتاب- که تألیف و ترجمه و اینطور چیزهاست- هم به معناى احیاى آثار کهن و قدیمى. خیلى از کتابها هست که در قدیم چاپ شده، ولى ما الان از آنها هیچ نشانهاى نمىبینیم و در دست مردم نیست. اینها را باید احیا کنند؛ البته مواردى که خوب و مناسب است... براى اینک%:/.-!اثرى ماندنى شود، باید خوب باشد.
آثار خوب مىمانند، در دلها جاى مىگیرند و کهنه نمىشوند. خوب هم که مىگوییم، یعنى پاسخى به یک سؤال و یک نیاز باشد. خوب فقط معنایش این نیست که از لحاظ هنرى خوب تنظیم شده باشد و خیلى عمیق باشد. ممکن است اینطور نباشد؛ لیکن پاسخى به یک نیاز باشد؛ مهم این است.