آیپیتیویها جلودار فضای مجازی خواهند بود
محتوا، یکی از چالشیترین مسائل گریبانگیر آیپیتیویهای ایرانی است. این مقوله هم ازآنجهت که خط ربط اصلی این پلتفرمها با معاونت فضای مجازی سازمان صداوسیما - بهعنوان نهاد ناظر – است حائز اهمیت است و هم از آن جهت که در مدیریت استراتژیک کسب و کارهای صنعت ویدئو آنلاین، محل رقابت شدید با سایر سرویسها به خصوص ویاودیهاست. به همین علت برای مطلع شدن از دیدگاه یکی دیگر از تلویزیونهای تعاملی کشور، با مجید صحاف، مدیر شبکهای خطی پلتفرم تیوا به گفتگو نشستیم.
صحاف را بیشتر با کتاب و کتابخوانی میشناسند. او عناوینی چون عضو شورای کتاب معاونت سیمای سازمان صداوسیما، مشاور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور و رئیس دومین همایش ملی کتاب و نشر را در سابقة خود میبیند. او همچنین تجربة تهیهکنندگی چند برنامة ترکیبی را در شبکههای سیما دارد. صحاف که تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتة مدیریت اجرایی استراتژیک گذرانده است، علاوه بر مسئولیت شبکههای خطی، مدیر محتوایی تیوا نیز هست. در ادامه شرح این گفتگو را خواهید خواند.
از نظر شما چالش فعلی انتشار محتوا در پلتفرمهای صنعت ویدئوی آنلاین که موجب شکایت فعالان کسبوکارها شده چیست؟
ببینید، دو نگرش در مقابل هم قرار گرفتهاند، وزارت ارشاد قائل به ممیزی بعد از انتشار است و در تنها جایی که دارد این موضوع را رعایت میکند، حوزة کتاب است. صداوسیما عکس آنها فکر میکند؛ دوست دارد قبل از انتشار نظارت کند. وقتی این دو نگاه در کنار هم قرار میگیرند، کسی برنده است که به کسانی که نگران رسیدن محتوای بد به مخاطب هستند، اطمینان بدهد. صداوسیما برای همین توانست بگوید چون نگاه من قبل از انتشار است پس میتوانم نظارت حاکمیتی بهتری داشته باشم. حال در این دوران گذاری که هستیم، این سازمان خودش ناخودآگاه درگیر نظارت پس از انتشار شده است. چون در ساترا زیرساختی برای نظارت قبل از انتشار وجود ندارد و اگر هم باشد بسیار محدود است.
فکر میکنید امکان ممیزی پیشینی وجود دارد؟
ممکن است؛ اما آنقدر هزینهها زیاد است که این اتفاق نمیافتد؛ بعد هم کمکم این موضوع واگذار میشود به شرکتهای اقماری صداوسیما و آنها باید ممیزی بکنند. هزینه به این شکل میرود بالا و وقتی این سیل محتوا در حال آمدن است، چگونه امکان دارد که یک سدی درست کنیم و تمام این محتواها را پشت آن نگه داریم و نظر بدهیم؟ درحالیکه هماکنون هشتاد الی نود درصد محتوایی که مردم میبینند، ممیزی نمیشود. تنها ممیزیها روی آیپیتیوی است و بخشی از ساترا، آن هم بهصورت محدود و الباقی روی اعتماد به افراد. این شیوه در کشور ما شکستخورده است. وزارت ارشاد، آن نظارت پس از انتشارش را هم تاحدی سوری کرده بود. برای نمونه، اگر سریال یا فیلمی پس از انتشارش بازتاب رسانهای منفی نداشت، وزارت ارشاد تمرکزی روی آن نمیکرد. اما بااینوجود میخواهد ابزار نظارت در دستش باشد.
در انتها به این وضعیت میرسیم که وزارت ارشاد میشود وزارت صدور مجوز و برگزاری جشنوارهها و دیگر حالت نظارتی ندارد. صداوسیما هم میشود تولیدکننده محتوایی که ناظر بر سلیقة خودش است و هرکسی در این سلیقه جا شود، میتواند کار کند. دراینبین یک فضای آزادی هم داریم مانند اینستاگرام که هیچ نظارتی نمیتواند روی آن انجام شود. در آنجا اگر محتوا به سمت مسائل ضدانقلابی و مستهجن برود فیلتر میشود، در غیر این صورت محتوای خاکستری کار خودش را میکند. کسی که تولید محتوا میکند میبیند که در اینستاگرام نظارتی نیست، میگوید پس بستر پخش من میشود اینستاگرام و هرچه دلم بخواهد تولید میکنم. اگر آن مرزهای مشخص را رد کرد و مثلاً به رئیسجمهور کشور توهین کرد، تذکر میگیرد؛ او هم میگوید ببخشید، در ادامه چنین کاری را انجام نمیدهم. اما بازهم مسیر و بستر پخش همان چیزی است که نظارتی بر آن وجود ندارد.
آشفتگی فعلی، محصول آن دو نگاه متفاوت موجود است. مجلس هم نتوانست این دو گروه را کنار هم بگذارد و بگوید شما اصلاً برای چه قائل به این هستید که تنظیمگری را در دست بگیرید؟ حالا این ماجرا که صداوسیما شصت - هفتاد شبکة تلویزیونی دارد و نظارت درون سیستمی برایش اتفاق میافتد را بگذاریم کنار. در نهایت تمام محتوایی که منتشر میشود باید شامل ممیزیهایی شود که درون صداوسیما است و در حال حاضر با ذائقه و نیاز مردم سازگار نیست.
در ساترا اما ادعا چیز دیگری است.
ساترا هماکنون تحتفشار صداوسیما است و نمیتواند هر کاری کند یا هر مجوزی صادر کند. آنها به نقطهای رسیدهاند که در یک فضای یکماهه، اجازه برگزاری کنسرت آنلاین را دادند اما حالا دیگر نمیتوانند اجازه آن را بدهند.
دیگر اجازه نمیدهند؟
نخیر، اصلاً اجازه پخش آنلاین نمیتواند بدهد. تا سیام اردیبهشت، مجوز صدور جواز کنسرت آنلاین را داشت، بعد از آن دیگر نمیتواند.
اما پلتفرم لنز اخیراً کنسرت آنلاین برگزار کرده است.
با مجوز ساترا نبوده، مجوزش از معاونت فضای مجازی صداوسیما بوده است. در واقع ساترایی که الان متولی است، اختیار اعطای مجوز هم ندارد. آنها کمکم محدود میشوند و میروند تحت نظارت صداوسیما. چون حکم رئیس ساترا را رئیس صداوسیما میزند. پس خودش را نزدیک میکند به همین ممیزی که الان درون سازمان صداوسیما است.
خب الان یک تفاوتهایی دیده میشود. مثلاً ساز را در صداوسیما نشان نمیدهند اما در آن فضای ویدئوهای آنلاین دارای مجوز قدری دست پخشکننده بازتر است، یعنی شما میگویید احتمال دارد بهمرورزمان سیاستها به صداوسیما نزدیک شوند؟
همین حالا هم شده اما ساترا ژست روزهای اولش را حفظ کرده تا بگوید من کمی بازتر نگاه میکنم، ولی در حقیقت تحتفشار قرار دارد و همان ساز را هم نمیتواند نشان دهد.
یعنی الان معاونت فضای مجازی صداوسیما اجازه نمایش ساز را نمیدهد؟
میدهد ولی با استانداردهای تصویربرداری خاص؛ خیلی خاص.
مثلاً اینکه تصاویر کلوز و نزدیک نباید گرفته شود؟
بله، دقیقاً. این اختلاف درونی که در صداوسیما وجود دارد باعث میشود مجموعههای بیرونی که منتشرکننده در پیامرسانها هستند، کار خودشان را انجام دهند. وزارت ارشاد هم میگوید که از گردن من ساقط است و عقب میکشد. در این وضعیت آن محتوای آلودهای که همه نگرانش بودند، به دست مردم میرسد و کار خودش را میکند. به نظر من، صداوسیما به بلوغ کافی برای نظارت نرسیده است؛ اگر هم رسیده باشد، زیرساخت کافی، نیروی انسانی کافی و دستورالعمل کافی برای این کار ندارد. برای همین گویی افرادی در حال نظارت هستند که درون این جامعه نیستند و نمیدانند مردم در معرض چه محتوایی قرار دارند؛ طوری نظارت میکنند که انگار دسترسی مردم کاملاً بسته است و فقط از درگاههای مشخص شدهای محتوا را تماشا میکنند.
یعنی میگویید انعطاف مدنظر را در حوزة فرهنگ نداریم.
نخیر، نداریم. هماکنون بچههای ما در فضای مجازی چیزهایی را نگاه میکنند که نمیدانند امضای چه کسی پای آن است. تصور ذهنی این است که حاکمیت حواسش به تمام محتواها است. میگویند آنچه دارد بر بستر اینترنت منتشر میشود، لابد درست است. فقط کافی است مانند آپارات ویپیان نخواهد. آپارات در حال حاضر محتوایی را بارگذاری میکند که نه وزارت ارشاد نه ساترا نمیتوانند به آنها مجوز بدهند. آپاراتی را مثال زدم که همه چیز آن قانونی است.
یوجیسیها به دلیل همان خلأ قانونی، بهنوعی کودک سرراهی شدهاند. آیپیتیویها که متولی داشتند و سر ویاودی نیز دعواهایی شد، این وسط آنها بدون توجه ماندهاند.
ما همیشه سؤالمان از ساترا و صداوسیما این است که این سختگیری که بر سر محتوا دارید، اگر قانون است پس چرا در یکجا وجود دارد و در جاهای دیگر وجود ندارد؟ سازمان در جواب میگوید که آنها نیامدهاند از من مجوز بگیرند. حالا ما میگوییم شاید آنها نخواهند هیچ زمانی از تو مجوز بگیرند تا درگیر نشوند. در جواب میگویند هر زمان که آمدند مجوز بگیرند، من نظارت میکنم. جالب این است که آنجا بستر استریم هم شده است. یعنی ما بااینهمه هزینههای لایسنسی و زیرساختی اگر بخواهیم محتوایی را استریم کنیم، باید صداوسیما ببیند و تأیید کند اما در همان آپاراتی که درموردش حرف زدیم، هر چیزی میتواند ...
معتقدید این موضوع خیلی دستوپای شما را میبندد؟
بله، ما مقایسه میکنیم و اثراتش را میبینم.
ما با مدیران یکی از آپیتیویها که صحبت میکردیم، میگفتند خیلی مشکل خاصی در تعامل با صداوسیما وجود ندارد.
حجم کار ما با آنها بسیار متفاوت است، ما روزانه بیش از صد مورد درخواست مجوز داریم. شاید رقیب ما هفتهای بیست یا سی درخواست داشته باشد؛ بنابراین ما بیشتر اذیت میشویم. ما ناظر به آنتن هستیم؛ مثلاً یک اتفاقی امروز صبح پیش میاید، دوست داریم که بعدازظهر آن را پوشش بدهیم. در این فاصله ما به این کد انتشار نیاز داریم. این از یک منظر است.
از منظر دیگر هم شاید دوستان محافظهکارانه صحبت کردهاند. چون میدانیم که برخی تا اردیبهشت ۱۴۰۰ نمیخواهند در چالش با صداوسیما قرار بگیرند. ما هم دوست نداریم در چالش قرار بگیریم، ما میگوییم چالش هماکنون نیز وجود دارد. به صداوسیما میگوییم یا به رسانه اعتماد کن و بگذار کارش را بکند و اگر اشتباه کرد به او تذکر بده و بعد محدودش کن یا اگر قبل از انتشار میخواهی بگویی مجوز بگیر، اولاً بدان که در جامعه چه اتفاقاتی دارد میافتد و همین نوع محتوا را دیگری چگونه دارد منتشر میکند. دوماً فضای فرایندی و زیرساخت را درست کن و بگذار تبادلات با سرعت بیشتری انجام شود.
سؤال دیگر ما از سازمان این است که مدل نگاه شما به آیپیتیوی به کدام شبکه تلویزیونی نزدیک است؟ شبکة یک؟ قرآن؟ نسیم؟ کدام؟ میگویند طیفی از اینها. مثلاً میگوییم الان شبکه جامجم آلات موسیقی را کاملاً نشان میدهد، چرا ما مثل آن نمیتوانیم؟ میگویند آن یک شبکه، استثنا است. میگوییم حالا ما که از جامجم و نسیم که نباید محدودتر باشیم دیگر. همان طنزی که در شبکه نسیم ساخته میشود و مثلاً سه تا بحث و دو تا اشاره دارد که مخاطب چهار برداشت ]حاشیه ساز[ از آن میکند، شما جلویش را در آیپیتیوی میگیری، چرا در آن شبکهها مانعش نمیشوی؟ آنجا که فراگیرتر است.
به حوزه رقابت در صنعت برگردیم، یکی از اعضای هیئتمدیره شما در مصاحبهای عنوان کردند که تیوا الان بزرگترین پلتفرم آیپیتیوی کشور است، من در صحبتی که با مدیران پلتفرم آیو داشتم، این را مطرح کردم و آنها معتقد به این موضوع نبودند؛ شاهد مثالشان هم میزان استقبال مخاطبان در انتخاب آنها طی طرح اشتراک رایگان یکماهة وزارت ارتباطات بود. شما چه نظری دراینخصوص دارید؟
بله عضو هیئتمدیره ما درست گفته است. ایشان منظورش این بوده که به لحاظ شبکههای تلویزیونی و رویدادهای زندهای که ما در آن داریم، بزرگترین هستیم؛ طبیعی و خب قابلبررسی است. یعنی تیوا الان ده شبکه تلویزیونی دارد و بقیه پلتفرم ها تقریباً سه یا چهار شبکه فعال و جدی. به کنداکتورها که نگاه کنیم، همه شبکههای ما پخش بیستوچهارساعته دارند با هشت ساعت مفید اما سایر پلتفرم ها با دو یا سه ساعت مفید و لوپ شدن فعالیت میکنند. ازاینجهت ما بزرگترین آیپیتیوی هستیم.
اما دلیل بیشتر مورد استقبال قرارگرفتن آیو در طرح وزارت ارتباطات به نسبت ما این بود که آنها از دو سال گذشته بر روی «برند اَوِرنِس[1]» خود جوری کارکرده بودند که مردم بیشتر می شناختندشان و انتخابشان کردند. ما از لحاظ تبلیغات، ضعیفتر از بقیه بودهایم که بهتازگی شروع کردهایم. ما قائل به این بودیم که اول زیرساخت فنی و محتوا را بهبود ببخشیم و بعد از اینها برویم سمت تبلیغات. دیگران میگفتند اگر یک محتوا داری همان را تبلیغ کن.
هم اکنون روند روبه رشدی در جذب مخاطب دارید؟
بله، کاملاً روبه رشد است. چون ما برای همه نوع ذائقهای محتوا داریم. مثلاً محتوایی که تیوا در ماه محرم، در شبکه ی «تیوا محفل» عرضه میکند را هیچ کسی ندارد. یا در حوزهی موسیقی، تنها شبکهی موسیقی مجازی ایران هستیم. در حوزهی کودک دو شبکه داریم. در حوزه ی ورزش و فیلم هم شبکه داریم. دو شبکة عمومی هم داریم. حالا جدیداً شبکه بورس را هم بالا آورده ایم.
میتوانید تعداد مشترک های خود را اعلام کنید؟
بله، بیش از چهار میلیون مشترک داریم که از امکانات محتوایی ما استفاده میکنند. حال اگر تبلیغات هم بشود، دیگر آن افرادی نیز که تیوا را نمیشناختند هم میشناسند.
این عدد چهار و نیممیلیون مشترکی که اعلام کردید برای من خیلی عجیب است ...
وجود دارد و قابلاندازهگیری است.
خیلی عدد زیادی است، چون در روز افتتاحیه طرح «هر ایرانی یک تلویزیون اینترنتی» وزارت ارتباطات هم آقای آذری جهرمی اعلام کردند که هدفگذاری آنها تا آخر سال جاری، رسیدن به پنج میلیون مشترک در سطح همة پلتفرمهاست. اگر اینگونه باشد که شما میگویید، نود و پنج درصد از آن مقدار، همینالان در اختیار شماست.
ما چهار میلیون و سیصد و چند هزار نفر را تا دیروز داشتیم ...
الان بیشترین بازدید همزمان[2] را روی چه نوع محتوایی دارید؟
ورزش و خصوصاً فوتبال که در حدود ۴۰۰ هزار نفر را هم ثبت کردهایم.
پس چهار و نیممیلیون نفر مخاطب دارید که بهصورت مداوم در حال استفاده از سرویس شما هستند؟
بله بهصورت شناور این تعداد مخاطب را داریم. یکی به محتوای ورزشی علاقه دارد، دیگری موسیقی، دیگری مداحی و غیره.
کنسرتهای شما چقدر بازدید داشتند؟
شناور و وابسته به هنرمند بود. تا هفت میلیون بازدید داشتیم در کنسرتها؛ البته فقط نه در تیوا. ما همزمان به پلتفرمهای دیگر نیز خدمات میدادیم. یک تکنولوژی داریم که فعلاً پلتفرم دیگری ندارد و میتوانیم به هر سایت و پلتفرمی استریم بدهیم. البته تکنولوژی پیچیدهای هم نیست. در کنسرت آنلاین علی زند وکیلی به سی و چهار پلتفرم بهصورت همزمان خدمات میدادیم که به هفت میلیون مخاطب رسید.
اما این تعداد بسیار بالای مخاطب که میگویید، واقعاً به آن صورت در رسانهها بازتاب نداشت.
اگر بخواهیم درمورد رسانهها بحث کنیم، بسیار مفصل میشود. خبرگزاری فکر میکند اگر از ما خبر کار کند، جنبه تبلیغاتی دارد و نمیزند. مثلاً رسانهای آمده سراغ ما و به او میگوییم این آمار متعلق به ما و قابلبررسی است، این هم گرافهای ترافیکیاش. میگوید دروغ میگویید! حاضر نیستند اطلاعرسانی کنند. میگوییم خب اتحادیه ویاودی که آقای صراف مدیرعاملش است، نامه رسمی زده که شب اول کنسرت آنلاین، من پنج میلیون کاربر را رد کردهام، این را رسمی اعلام کرده است. ما هم جزو آن تشکل نیستیم و فقط به آنها استریم دادهایم.
آقای داوری که در هیئتمدیره بودند.
نخیر، [آن موقع نبودند] بعداً عضو شدند.
اگر آنجا اتحادیه ویاودی است، شما چرا عضو شدهاید؟
به دلیل آن جنبة ساترایی و ویاودی که ما داشتیم، باید برای آن شرکت میکردیم؛ این اتحادیة ساترایی هاست دیگر.
این تحت تأثیر خروج فیلیمو و نماوا از اتحادیه بود؟ یعنی بعدازاین ماجرا از شما خواسته شد که عضو این تشکل بشوید؟
بله، حالا هم نکته این است که آنها نامهای دادهاند و گفتند ما پنج میلیون مخاطب را رد کردهایم. بعد ما که به رسانه همین را میگوییم، میگوید دروغ است و نمیشود! آقای ناظمی[3] توییت میکند که ترافیک سه برابر شد در کشور، آنوقت رسانه بهجای اینکه بیاید و درست بررسی کند که یک اتفاق مهم در کشور ما رخداده، آن رفتار را میکند.
ما ادعای بزرگ بودن در آیپیتیوی نداریم اما این قابل اثبات است. اما من تمرکزم را روی تولید محتوا و شبکههایمان میگذارم. چون احتمال دارد که الان مثلاً لنز یک جاهایی همین ترافیک ما را داشته باشد که فرضاً برای کنسرت طنز آقای ریوندی، پنجاه بار پیامک برای مردم میفرستاد.
هماکنون ظرفیت نیروی انسانی که در تولید محتوا دارید، چند نفر است؟
حدود سی و پنج نفر.
چرا تاکنون وارد تولید در حوزه سریال نشدهاید و تنها به ساخت برنامه ترکیبی پرداختهاید؟
اینکه چرا وارد تولید سریال نمیشویم، برمیگردد به آن که ما مزیتمان در شبکه تلویزیونی بیشتر استفاده کردیم؛ اما وارد فیلم و سریال نیز خواهیم شد، البته نه خرید سریال بلکه تولید آن.
بلومبرگ گزارشی منتشر کرده با این مضمون که به علت شیوع کرونا در آمریکا و اینکه مخاطب علیرغم میلش برای دیدن تمام محتواهای موجود در بازار، کشش مالی خرید چند اشتراک همزمان را ندارند، کسبوکارهای ویدئوی آنلاین با یک چالش جدی مواجه خواهند شد. در نهایت شما فکر میکنید جریان تولید محتوا در کشور ما با روند موجود به کجا ختم میشود؟
شاید خیلیها از این جواب خوششان نیاید اما فضای آیپیتیوی بر تلویزیون غلبه میکند که البته اگر ویژگی ویاودی سرویسهای آیپیتیوی نیز را اضافه کنیم، عملاً آیپیتیوی در صورت برخورد نکردن به چالش جدی حاکمیتی، جلودار فضای مجازی خواهد بود، چون همه چیز در آن میتواند دیده شود.
از پاسخگویی شما ممنونم.