برای بزرگ شدن تصاویر روی آنها کلیک کنید
محل اسکان در کربلا (در خیابان شارع علقمی)
هم سفران
تصویر آخر: جواد محمدزمانی و سید مهدی رضوی
دو تصویر اول آقاسیدحمیدرضای برقعی است
تصویر دوم دکتر حبیبی؛ دکترای تاریخش در حال اتمام است.
تصویر آخر سید مجتبای طبسی؛ رئیس کاروانمان است. سید مجتبی پسر مرحوم آیت الله طبسی بزرگ است.
برقعی و الیاسی ــ سیدمهدی ــ محمدجواد ــ سیدمهدی مرتضایی و محمدجواد و مهدی غفاری
علی اکبر و خواهرش فاطمه سادات؛ فاطمه را وقتی دیدم که بغل پدرش سیدباقر داشت گریه می کرد. مادرش از حرم نیامده بود و فاطمه از گرسنگی بی تاب بود. بغلش کردم و کمی برنج و مرغ له کردم و به فاطمه دادم. الحمدالله توانستم فاطمه سادات کوچولو را با لطایفی آرام کنم.
نماز جماعت اهالی کاروان در محل اسکان
موزه حرم حضرت عباس علیه السلام
به جز بروشور هیچ تصویری از موزه ندارم. اما اشیاء موزه را قالی ها و فرش های بسیار قدیمی و گرانبها، تصاویر قدیمی، ابزارهای جنگی قدیمی که همه اینها از وقفیات بود، تشکیل می داد.
خوردن ماهی به سبک عراقی!
شاید اغلب ایرانی ها ندانند که در بازارهای کربلا علاوه بر خرید ماهی، همانجا با فر سرخش هم می کنند. این ماهی کپور هم با همین سبک و سیاق طبخ شده است.
آبمیوه گیری و آبمیوه فروشی در کربلا!
تصاویری از بازار کربلا
در تصویر آخر مهدی غفاری و جواد محمدزمانی و سیدمهدی مرتضایی هستند.
یکی از کتابفروشی های کربلا! دغدغه های کاری که همراهت باشد نتیجه اش می شود عکس از کتابفروشی گرفتن و بررسی وضعیت کتاب در کربلا! متاسفانه در این مدت در موکب ها انواع و اقسام غذاها و خوراکی های جسم به چشم می خورد الاّ خوراک فکر...
چای در لیوان های کمرباریک ِ عراقی
شستشو و خشک کردن لباس زائران توسط اهالی کربلا
صف طولانی زائران مقابل موکب ام البنین برای گرفتن غذا
در این تصاویر اشیاء سفید رنگی که به برگه های کاغذ شبیه بود، از هلی کوپتری که بر فراز کربلا پرواز می کرد، بیرون ریخته شد. به نظر یادداشت ها، نامه ها و دلنوشته های زوار و حتی جاماندگان اربعین بود. هلی کوپتر آنقدر بالا و در اوج پرواز می کرد که باد تمامی یادداشتها را به نقاط نامعلومی برد ...