موزه امام علی(ع) در بیت آیت الله شهرستانی واقع است و هدایایی که برای ایشان آورده میشود به نام آن فرد در موزه نگهداری می شود. همان ابتدای صبح که از موزه بازدید کردیم، به بیت شریف آیت الله رفتیم. صبحانه را مهمان محضر ایشان بودیم. پذیرایی خوبی بود و از همه خوب تر همنشینی با علما بود.
در جمع هیأت همراه، استاد مهدوی راد، آیتالله معراجی و آقای فقیهی ما را همراهی می کردند. حضور استاد مهدوی راد به عنوان یک کتابشناس خبره، مایه فخر جمع ما بود. اخیرا به مناسبت بیست و پنجمین سال فعالیت نشریه «آینه پژوهش» از استاد به خاطر زحمات 25 ساله شان تقدیر شده بود.
هنگام ورود ما یکی از شبکههای ماهوارهایِ زیرنظر آیتالله سیستانی در حال پخش بود. شبکه هدهد که ویژه کودک و نوجوان است؛ برای ما جالب بود که ایشان چه طور این شبکه را نگاه می کنند. البته که از بحثهای خوبی که مطرح کردند دلیل آن را فهمیدیم. ایشان درباره انگیزه ایجاد شبکههای ماهوارهای خاصه شبکههای کودک و نوجوان به دلیل تاثیرگذاری بیشتر و اهمیت بسیاری که این رده سنی در آینده انقلاب اسلامی دارند، مباحث خوبی مطرح کردند.
برپایی کتابخانه مشارکتی آیت الله فقیهی خاصه در آن منطقه از قم که فاقد کتابخانه بود، تبعاً اتفاق فرهنگی مبارکی است که به دستان دبیرکل نهاد افتتاح شد. هرچند آیت الله فقیهی در نظر داشتند از دو طبقهی منزل خود ک وقف کتابخانه کنند، اما علنا این امکان میسر نشد. اما نکته قابل تأمل نگاه ویژه علما به گروه سنی کودک و نوجوان است که حقاً نشان از دید عمیق و همه جانبه ایشان به مسائل فرهنگی است. چه آنکه نگاه آیت الله شهرستانی ـ به عنوان نماینده آیت الله سیستانی در ایران ـ به این قشر نیز حاکی از همین نگاه ذوابعاد به مسائل فرهنگی است.
پیش از دیدار با آیت الله نوری همدانی به طور سرزده از دو کتابخانه شهدای قم و علامه امینی بازدید کردیم. تیرماه 93 بود که طی بازدید از برخی کتابخانه های قم، به کتابخانه شهدای این شهر رفتم. همجواری کتابخانه با گلزار شهدا و قبرستان، این مکان را مأمنی برای حشرات موزی کرده بود که همانجا درباره سمپاشی کتابخانه و از بین بردن این حشرات با کتابدار صحبت کردم.
در این سفر که به همراه دبیرکل برای بازدید سرزده به این کتابخانه رفتیم همان اتفاق ِ وجود حشرات موزی و رطیل که برای من واقع شده بود، برای ایشان هم پیشامد کرد.
امیدوارم این معضل کتابخانه با تدبیر مناسب هرچه سریعتر رفع شود.
***
نزدیک ساعت 11:15 به بیت آیت الله نوری همدانی رسیدیم؛ بسیار زودتر از موعد مقرر. و البته این زود رسیدن و به حکم ادب در انتظار آمدن مرجع تقلید بودن، اتفاق خوبی بود.
در این فاصلهی انتظار، صحبت های کاری مطرح و تصمیمات مربوطه اتخاذ شد. حدود 11:45 دقیقه آیت الله نوری همدانی با کتابی در دست وارد شدند. نگاهم پی کتاب در دستان ایشان بود و فکر می کردم کار علما یحتمل بی حکمت نیست.
حکمتش اما در مباحث مطروحه ایشان مشخص شد. ایشان از فرم و ظاهر کتاب و تاثیر آن بر کتابخوانی مباحثی مطرح کردند. بعد کتاب را ــ که «مناقب» نام داشت ــ برداشتند؛ ابتدا از نویسنده آن که فردی والا بود، گفتند و از محتوای خوب کتاب تعریف کردند اما فرم و شکل ظاهری آن برای خواننده مطلوب ندانستند.
آیت الله همدانی همچنین کتابی به دبیرکل نهاد هدیه دادند که به لحاظ ظاهر با نکات و تذکرات ایشان کاملا منطبق بود.
به دفتر آیتالله جوادی آملی که رسیدیم نماز ظهر را خوانده بودند.
مسجد بسیار خوبی داشتند که تا به حال نرفته بودم. خیلی سال قبل پای برنامه تلویزیونی که ضبط میکردند حاضر بودم اما تا به حال به مکان جدید نیامده بودم.
بعد از اینکه نماز عصر را اقامه کردند، نماز ظهر و عصر را پشت سر ایشان خواندیم. با وقفهای به اتاقی که ایشان باید تشریف میآورند، رفتیم. تاخیر آیت الله جوادی فرصتی شد که دوباره پیرامون کار و تصمیمات نهاد صحبت کنیم. آیت الله جوادی با تاخیر وارد شدند و بابت آن عذرخواهی کردند و با چهرهای خندان و بسیار بشاش پذیرای ما شدند.
حین صحبتهایی که با ایشان شد، آقای مختارپور از آمار تیراژ کتاب در کشور که به طور میانگین زیر 700 نسخه است، گفتند و اشاره کردند که اگر کتاب هایی مانند مفاتیح الحیات نبود، چه بسا این حد از میانگین تیراژ کتاب بسیار پایینتر از آمار فعلی می نمود. این گفته دبیرکل لبخندی بسیار بسیار دلنشین و ملیح بر لبان آیتالله جوادی آملی نشاند. شیرینی این لبخند آنقدر به دلم نشست که با خود گفتم کاش دبیرکل باز هم سبب چنین لبخندی شود و باز هم از دیدن این ملاحت لبخند و خرسندی مشعوف شویم... و الحق که مردان دین، لبخندشان و شعفشان نیز دین مدارانه است...
بحث مطرح شده از سوی آیت الله جوادی به حدی خوب و عمیق و در عین حال فرهنگی و مدیریتی بود که هیچ گاه از ذهنم نمی رود. ایشان چرایی اهل مطالعه شدن دانشجو و طلبه و عدم اقبال عموم مردم به مطالعه را به خوبی آسیب شناسی کردند. همچنین درباره نقش صدا و سیما در ارتقاء فرهنگ مردم مباحث بسیار عمیقی مطرح کردند:
مردم اگر مردم الهی باشند و صدا و سیمایی محقق داشته باشند؛ که به تعبیر امام باید دانشگاه باشد؛ آن مردم می توانند به تولیدکنندگان قدرت تبدیل شوند. و اما چنانچه صدا و سیما و رسانه های گروهی به جای تعلیم، تبلیغ به خورد مردم بدهند و به جای تعلیل، تکرار به خورد او بدهند؛ توده را تبدیل به مردمی می کنند که نه عالم اند نه علت یاب.
یک وقتی می خواهند کسی را پایین ببرند یا مطلبی یا غذایی را رواج دهند و یا زمینی را عرضه کنند که دو روز دیگر، پرونده ای از آن در می آید؛ از ابزار تبلیغ برای توده مردم استفاده می کنند.
این تکرار به منزله تعلیل و آن تبلیغ به منزله تعلیم برای مردم است. هر دو این عوامل پوچ هستند. از این ملت نباید توقع فراگیری علم داشت.
این همان بیان نورانی حضرت امیر سلام الله علیه است که فرمود فرهنگ ما را غارت کردند. غارت چند نوع دارد. برای غارت، معیار فهم را از ما می گیرند.
در پایان دیدارهای سه گانه با مراجع و علما، به رسم هدیه قابی از چهره طراحی شده علامه طباطبایی تقدیم محضرشان کردیم. قاب چهره استاد در دستان آیت الله نوری همدانی و جوادی آملی که از شاگردان علامه بودند، مایه وجد و شعف شان شده بود.