خدا بر درجات روح بلند امام عزیزمان بیفزاید که خوب گفت: «ما ملت گریه های سیاسی هستیم»، خوب گفت که: «مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سید الشهدا و اجر ببرند ـ که البته این هم هست ـ بلکه مهم آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را کشیده اند که تا آخر باشد؛ و آن اجتماع تحت یک بیرق است، اجتماع تحت یک ایده است.»
همانطور که گریه هایمان برای سید الشهداء سیاسی است، قدم هایمان نیز در این میعادگاه عاشقی سیاسی است. شاید ساده انگارانه باشد اگر این حرکت را صرفا یک حرکت مذهبی بدانیم ـ که البته این هم هست ـ؛ پیاده روی اربعین مانور سیاسی ـ عبادی شیعه است. مانور انسجام و همبستگی امت اسلام که تبعا باید با تعمیق و تبیین ابعاد سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی این حرکت، آن را تبدیل به یک بصیرت سیاسی و زمانشناسی به هنگام در میان تمامی آحادی کرد که داعیه مبارزه با ظلم و جور دارند و از ددمنشی های ددمنشان عالم خسته و به ستوه آمده اند. که این نیز مسلمان ـ شیعه و سنی ـ و غیر مسلمان نمی شناسد.
علاوه بر این، پیاده روی اربعین تجلی ناب آموزههای عمیق اسلامی است. حرکت از یک مبدأ به سمت یک مقصد ِ معین، نظام یافته و هماهنگ و با یک شعار و عَلَم ِ واحد. باید اینجا بود و معنای گذشت، ایثار، نوع دوستی و ... را از نزدیک دید. باید اینجا بود و به چشم دید تحت یک بیرق بودن ِ شیعه را. شیعه؟ نه؛ حسین علیه السلام محدود به جغرافیای مذهبی شیعه نیست. به قول آن کشیش مسیحی که از او پرسیدند:
«پدر شما کجا و پیاده روى اربعین کجا؟»
گفت:
«درست است پیامبرانمان متفاوتند، اما حسینمان یکى است. حسین مال همه است...»
سفرنامه ام به اقتضای سفر و فرصت اندک و محدودیت اینترنت، کوتاه است و مختصر. در ادامه بخوانیدش...